گوشه چشم
گرفته دامن وصلش به دست دل گفتم مرا به هیچ خریدی به هیچ مفروش
نویسنده :
مامان جی
16:42
بوسه
کودک شاد من
نازنین نرگس مثل همه بچه ها شاده شاد شاد فقط بازی فقط شادی ...
نویسنده :
مامان جی
15:14
ارزوهای مامان
مامانجی دوست داره من هیچ وقت مریض نشم از مریضی خیلی بدش میاد اخه من به هیچ عنوان دارو نمیخورم مامانجی دوست داره من انقدر غذا بخورم تا بترکم ولی من دوست ندارم غذا بخورم من فقط دوست دارم اب بخورم فقط اب با اینکه بلدم بگم اب ولی میگم با مامانجی دوست داره من لالا کنم همش لالا لالا لالا صبح لالا ظهر لالا شب لالا افرین به من که مقاومت میکنم مامانجی دوست من هیچ وقتگریه نکنم مامانجی دوست داره من شکمو بشم ایشالا به ارزوهاش برسه این مامان من ...
نویسنده :
مامان جی
15:14
جمله های بیادماندنی
من از اونجایی که زبونم یه کوچولو درازه گاهی یه جمله هایی میگم یعنی یاد میگیرم کجا باید چی بگم یه روز زمستونی که برف زیادی اومده بود مامان جی داشت از برف های روی درخت ها فیلم میگرفت من هم داشتم بازی میکردم یه هو گفتم چه کار میکنی مامان تعجب کرد وقتی سرش رو برگردوند دید من بلوزم رو بردم بالا کلی ذوق زده اخه من هر وقت این کار رو میکردم مامان میگفت چه کار میکنی الان سرما میخوری حالا وقتی دید من خودم به خودم اینجوری گفتم کلی من رو تحویل گرفت اون وقت من یک سال و سه ماهه بودم صدای ضبط شده من رو دایم میذاشت و گوش میکرد انگاری که چی شده حالا&nbs...
نویسنده :
مامان جی
15:05
بازی
امروز صبح با یه ترفند جدید مامان جی رو بیدار کردم سه روزه خوب جواب میده گفتم مامان مامان پی پی رفت پی پی رفت پی پی رفت یعنی پی پی دارم مامان جی هم مثل فشنگ از جاش میپره من هم میگم مامان اسشویی اوله اودو خودم هم جای پوشکها رو بلدم میرم یه پوشک اماده میکنم مامان هم با چشمای بسته من رو میبره اسشویی توی طول روز هم از این بازی لذت میبرم همیشه به دروغ میگم مامان اودو پی پی رفت گاهی هم که حوصله ندارم پی پی میکنم بعد به مامان اعلام میکنم ولی اکثرا الکی میگم تا من رو ببره اسشویی این بازی خوبیه هیجان داره میگم اودو پی پی بعد خودم فرار میکنم تا مامان اودویه دنبالم ای که چه کیفی داره امروز...
نویسنده :
مامان جی
14:50
بدون عنوان
یک سال ونیم از تولد فرشته کوچولوی مهربون مامان گذشت مامان جون هر شب که با زور میخوابونتت از اون لبای کوچولوی قشنگت یه بوس کوچولو میکنه مثل بوسهای خودت خوشکل وخوشمزه ای که ارامش بعد از طوفان صفا داره که اون هم با فکر شیرین کاری هات شیرین تر میشه چقدر خوشکل وناز لالا میکنی خوش به حالت دنیای قشنگی داری همه دغدغه ات اینه بری ددر فقط ددر عاشق ددر اصلا فکر کنم شبها هم خواب ددر ببینی مامان جون اومدی شدی همه هستی ما یه دختر لوس وناناز خوش اومدی خوش نشین بشین تو دل وتکون نخور وروجک &nb...
نویسنده :
مامان جی
14:49
من وعمه جی
من عمه جی رو خیلی دوش دارم اخه کاراش بانمکه مثل خودمه من رو لوس کرده اخه خیلی من رو بوس کرده یه بازی هایی داره که من خیلی دوش دارم اصلا محدودیت نداره اجازه میده به همه چی دست بزنم با همه چی بازی کنم هر وقت میخواد بره خانم گلش رو از مدرسه بیاره من رو با خودش میبره من هم حسابی کیف میکنم اگه زود به من گفت که میخوایم بریم ددر من از خوشحالی کارای عجیب میکنم من هر وقت لثه هام میخواره مامان رو گاز میگیرم ولی عمه رو نه این یه قانونه هیچ قانونی هم واسه غذا خوردن نداره من همیشه عمه رو میپام یه وقت بدون من ددر نره من صدای نفس زدنش رو میشناسم ...
نویسنده :
مامان جی
14:48