بدون عنوان
عروسی عموجون
بدون عنوان
سلام من دایی هستم امروز نرگس ی میاد جاش خیلی خالیه
نویسنده :
مامان جی
17:02
بدون عنوان
دوری ازتورا نمیتونم تحمول کنم همیشه وقتی دارم درس می خوانم شعر توراهم می خوانم مثل تاتاعبالی خدا منونندازی ...
نویسنده :
مامان جی
14:56
خاطرات رقیه در نبودن نرگس
ازاون موقعی که نرگس رفته من خیلی دلم واسش تنگ شده دلم واسه شیطونیاش تنگ شده مثل خجالت کشیدنش ومثل هیس هیس کردنش وقتی که اون بیادمن خیلی خوش حال می شم وتا اخر عمر باهم بازی می کنیم مثل دو فرشته ...
نویسنده :
مامان جی
14:33
جای خالی نرگس
سلام من عمه جی نرگس خانم هستم از دیروز تا الان انگار یک ساله که نرگس رو ندیدم خیلی دلم واسش تنگ شده مدام تو خونه شعر هایی رو که نرگس میخوند تکرار میکنم الان داشتم با مامانت تلفنی صحبت میکردم تو هم خیلی به یاد من بودی ولی خیلی خیلی دختر بدی بودی حسابی مامان بابا رو اذیت کردی ...
نویسنده :
مامان جی
0:16
عروسی عمو جون
امروز بعد ازظهر ساعت 4 میریم اصفهان اخه عروسی عموی نازنین جونه البته امشب حنابندونه فرداشب عروسیه خلاصه کلام اینه دوست جونامون یه چند روزی از دست مطالب پفکی ما راحت میشن البته فقط چند روز 8 خرداد صبح بلیط داریم ایشالا باز هم باید ما رو یه جورایی تحمل کنید ...
نویسنده :
مامان جی
3:00
شب عید تو خونه ما
امروز نمیدونم چرا همه اینجوری بودن یه جوری بودن به خصوص مامان جون هی میرفت خرید ددر دوباره می اومد دوباره میرفت خرید تازه چند بار هم باباجی رفت یه بار باباجی رفت ارایشگاه یه بار اتو بخار یه بار.... فکر نکنی اینها مال روز مامانه نه بابا یه چیز دیگه است مامان یه عالمه لباس اورد تا کرد یکی یکی گذاشت تو چمدون یه لباس عروس خوشکل هم واسه من گذاشت اخه شنیدم انگاری داریم میریم اصفهان اخه فردا عروسی عمو جونه مامانم واسه همین امروز دایم میرفت ددر اخ جون ددر من یه بار اصفهان رفتم هفت ماهه بودم حالا یک سال گذشته از اون موقع هیچی یادم نیست حالا میرم ببینم چه خبر...
نویسنده :
مامان جی
2:59
روز مامان جی
روز مامان به همه مامانای مهربون مبارک مامان جیها روزتون مبارک ...
نویسنده :
مامان جی
21:17