نرگس و سه چرخه
چند روزی هست که قصد داشتیم واسه گل زندگیمون یه سه چرخه بخریم بالاخره دیروز بعدازظهر من وبابا ونرگس خانم رفتیم واسه خرید سه چرخه جالب بود که انگاری میدونست چه خبره وقتی رسیدیم در مغازه اول دقیقا رفت سمت همون سه چرخه که توی ذهنمون قرار بود واسش بخریم ولی طبق عادت فقط نگاه کردیم و پرسیدیم و رفتیم مغازه های دیگه رو هم نگاه کردیم بالاخره تصمیم گرفتیم یه سه چرخه کمک فنر دار واسش بگیریم پاهای خانم گلی به پدال نمیرسه ولی اشکال نداره دلش شاد شد چند ماه دیکه حتما میتونه یه سواری مستقل بخوره توی مغازه نشست توی سه چرخه واصلا قصد بیرون اومدن رو نداشت همون جوری تا در ماشین خانمی رو اوردیم بعد با شرمندگی پیادش کردیم خانم هم ناراحت شد وقتی رسیدیم خونه حدودا ساعت ٩وسی دقیقه بود خانم تا ساعت ١٢ شب باسه چرخه حال میکرد از ذوق زدنش ما هم ذوق زدیم تا حالا وسیله ای واسش نگرفتیم که تا این حد ذوق زده باشه همه اسباب بازی ها رو فقط روز اول دوست داره خدا کنه این یکی اینجوری نباشه شب سه چرخه رو گذاشتیم توی اتاق که صبح پاشد ببینه ذوق بزنه