من و کامپیوتر
اگه چند روز دیدید که مامانم چیزی ننوشت بدونید مقصر منم نرگس ناز و دوست داشتنی اخه من ارادت زیادی به کامپیوتر دارم وقتی مامان میشینه پای کامپیوتر من حتما باید بشینم تو بغلش به خصوص وقتی عکسهای خودم رو میبینم خیلی ذوق میزنم از ذوق زیادی شروع میکنم ادای مامان رو در اوردن انقدر دکمه میزنم تا هنگ کنه بعد میگم مامان رفت مامان هم که گاهی خیلی غصه میخوره میگه من کلی مطلب نوشتم من که نمیفهمم چی میگه گاهی هم یواش کامپیوتر رو خاموش میکنم من موس رو خیلی دوست دارم بابایی یه موس خریده بود سیم نداشت من هم یواشکی ورش میداشتم میرفتم یه گوشه بازی میکردم یهو صدای مامان درمیومد اخه از راه دور ارادتمند بودم مامان تصمیم گرفت همون موس سیم دار رو دوباره بذاره اون رو هم خراب کردم دیشب مامانم کلی مطلب نوشت ولی یهو موس از کار افتاد و مامان هم در حال درست کردن خرابکاری من اشتباهی صفحه رو بست من خیلی خوشحالم که وقتی خوابم بازم انگاری بیدارم مامانم با کارای من حال میکنه این خیلی خوبه که همیشه حضور من احساس میشه من عاشق نوت بوکم به خصوص نوت بوک دالی نمیدونی بپر بپر روی نوت بوک چه حالی داره یا وقتی سرگرمه من یواش سیمش رو از برق بکشم من روشن خاموش کردن رو هم خیلی دوست دارم ولی وقتی این کار رو میکنم همه بد نیگام میکنن انگاری که چی شده مامانم روی سی دی رم یه چسب 5 سانتی زده اخه من خیلی دوست دارم درش رو باز کنم ببندم باز کنم ببندم یه بار هم دی وی دی رم رو شکوندم من تقصیری نداشتم چند تا سی دی با هم گذاشتم هل دادم نشد که بشه شکست یو اس پی های جلوی کامپیوتر رو خراب کردم با مداد رنگی به من چه خوب کنجکاوم میخوام ببینم توی کامپیوتر چه خبره که همه دوست دارن بشینن پای اون و بلند نشن