اندر احوالات نازنین نرگس
این روزها نازنین نرگس سرش حسابی شلوغه حسابی بازی حسابی شادی و شلوغ بازی اخه ما مهمون داریم بذارید از اول اول بگم مهمون های ما زوار امام رضا علیه السلام هستند اول مامان بزرگ و بابابزرگ بچه های دایی نرگس خانم مهمون ما بودند وای که نرگس عاشقشون شده بود و بینهایت دوستشون داشت همون روزی که عازم اهواز بودند دایی بچه های دایی رسیدند خیلی خوش گذشت
البته انها یه نی نی داشتند که از نی نی ما 10 روز کوچیکتره که گاهی یه نوازشهای خشنی از سمت نازگل ما ما رو حسابی شرمنده انها میکرد دقیقا روز بازگشت انها به اهواز خانواده بابابزرگ نازگل یعنی بابای مهربون من رسیدند به مشهد یه ده روزی پیش ما بودند و از همه بهتر اینکه روز پدر مهمون ما بودند توی همین اثنا دایی بهروز نازگل هم اومد ولی هتل گرفتند و فقط دو بار پیش ما اومدند نرگس خانم بعد از یک سال دوباره دایی بهروز رو دید و البته برای بار اول نی نی 8 ماهه دایی رو دقیقا روز بازگشت بابابزرگ نرگس دایی بچه های دایی بهمن رسیدند مشهد و الان هم مهمون ما هستند نازگلی امیر علی رو خیلی دوست داره امیر علی 5 سالشه و از خودش خیلی عشق در میکنه و اصلا با هم دعوا نمیکنند جای همه دوستان خالی یه روز همه با هم رفتیم موجهای ابی خیلی خوش گذشت البته با همکاری بابای نازگل که چند ساعتی پذیرای امیر و نرگس بود و ما رو شرمنده خودش کرد کاش میشد نرگس رو هم میبردیم ولی افسوس که کوچولویه راستی خبر جدید خبر جدید خاله راضیه اواسط هفته داره میاد مشهد خاله راضیه پیش پیش خوش اومدی یه خبر دیگه سکریته ولی ..... لطفا اهالی اهواز نخونن خاله نرگس تا ده روز دیگه میاد مشهد اخ جون اخ جون اخ جون عجب حالی میکنه نرگس با بچه های مهمونا البته خاله راضیه نی نی نداره ولی یه همسر مهربون داره که نرگس جون خیلی دوستش داره امیدوارم فراموشش نکرده باشه اخرین بار اواخر بهمن ماه دیده بودشون خلاصه مطلب اگه وقت نکردم بیام نت سر بزنم نوشتم وقت ندارم فکر نکنید واستون کلاس گذاشتم تازه از اینها گذشته اندر احوالات منزل ما اول منتظر کابینتی بودیم قدم رنجه کنن کابینتها عوض شه که خلاصه تموم شد حالا بمونه چقدر اذیتی داشت بعد از اون متوجه شدیم کف اشپز خونه یه خورده نشست کرده که احتمالا از شکستن لوله زیر سرامیکها بوده حالا هم قصد داریم کلا همه جا رو به هم بریزیم و سرامیک ها رو کامل عوض کنیم وای نفسم گرفت چقدر خوش شانسیم باید همه کابینتها دوباره جابه جا بشه عالیه نه ...توی این اوضاع ما اصلا وقت نکردیم فکر اینترنت و تلفن و ... این چیزها باشیم البته فکر کنم ترک من با موفقیت انجام شد اخه حالم زیاد بد نیست فقط مخ اقای همسر خورده شده فکر نکنید تنبله نه بابا سرش شلوغه